بانک اشعار امام حسن مجتبی (ع) - پاسخ 22
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
بانک اشعار امام حسن مجتبی (ع) - پاسخ 22
www.rozex.rozblog.com
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلی / بانک اشعار امام حسن مجتبی (ع) ◄ پاسخ 22

پایگاه اینترنتی عاشورائیان ***مرکز آموزش تخصصی مداحی***
vahid آفلاین

کاربر فعال

ارسال‌ها : 73
عضويت : 6 /3 /1393
پاسخ : 22 RE :
.... ناگهان آسمان بهاری شدعشق در کوچه ها جاری شد نور ماه مدینه را تا دیدعرق شرم ماه جاری شد عطر شوق ملک چکید از عرشقطره قطره چه آبشاری شد آسمان غرق بوسه اش میکردگونه هایش ستاره کاری شد آسمان خنده کرد و خانه وحی از غم روزگار، عاری شد روی پیشانی اش که چین افتادخم ابروش ذوالفقاری شد چه صف کفر را به هم میریختبر دل کفر، زخم کاری شد لحظه ها ماندگار و زیبا بودروزها مثل روزگاری شد . . . . . . که خدا قلب کعبه را وا کرد و جهان غرق بیقراری شد اسوه صبر بود و صلح و صفااو خداوند بردباری شد ***زیر پایش خدا غزل می ریختغزلی را که از ازل می ریخت آن امامی که تا سحر امشبروی لبهای من غزل می ریخت شب شعر مرا چه شیرین کردبین هر واژه ای عسل می ریخت آن که در جیب کودکان یتیمقمر و زهره و زحل می ریخت آن کریمی که در پیاله دهر هرچه میریخت لم یزل می ریخت از همان کوچه ای که رد می شدحسن یوسف در آن محل می ریخت تیغ خصمش ولی به وقت نبردرنگ از چهره اجل می ریخت شتر سرخ را به خون غلطاندلرزه بر لشگرجمل می ریخت آن امامی که روز عاشورااز لب قاسمش عسل می ریخت***روی لبهایتان دعا دیدیمدر نگاه تو ما خدا دیدیم ای کریمی که پشت خانه توملک لاهوت را گدا دیدیم بخدا لحظه لحظه لطف تو راتک تک ما تمام ما دیدیم ای مقامت در آسمان بهشتروی دوش نبی تو را دیدیم با تو ما در میان خوف و رجاجبر در اختیار را دیدیم صبر گاهی حماسه مرد استپشت صلح تو کربلا دیدیم در نگاه تو یاس را عمریخسته در بین کوچه ها دیدیم سید حمیدرضا برقعی**

سه شنبه 06 خرداد 1393 - 23:13
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش

تمامي حقوق محفوظ است . طراح قالبــــ : روزیکســــ