بانک اشعار امام حسن مجتبی (ع) - پاسخ 8
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
بانک اشعار امام حسن مجتبی (ع) - پاسخ 8
www.rozex.rozblog.com
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلی / بانک اشعار امام حسن مجتبی (ع) ◄ پاسخ 8

پایگاه اینترنتی عاشورائیان ***مرکز آموزش تخصصی مداحی***
vahid آفلاین

کاربر فعال

ارسال‌ها : 73
عضويت : 6 /3 /1393
پاسخ : 8 RE بانک اشعار امام حسن مجتبی (ع) :
نذری کنید تا که دمی با خدا شویماز این قفس که ساخته شیطان رها شویم باری که روی دوش گرفتیم از گناهروی زمین گذاشته و با صفا شویم امشب شب در آمدن ماه فاطمه استدیگر بس است باید از این خواب پا شویم تا نیمه های ماه دگر صبر هم بس استراهی بیت حضرت خیر النسا شویم باید هزار سال عبادت کنیم تااز سائلان واقعی مجتبی شویم آقا عنایتی کن از این تن در آمدهقدری تو را صدا زده تا بی ریا شویم قدری به ما نگاه کن آقا که تا ابدگندم فروش صحن نگاه شما شویم امشب به یمن آمدنت دست ما بدهآن باده ای که بر کرمت مبتلا شویم حسنت مرا مقیم سرِ دار میکندامشب علی ز لعل تو افطار میکند وقتی تو را ز عرش فراتر گذاشتندیعنی به روی دست پیمبر گذاشتند در راه تو تمام خلائق نشسته انددل برده ای که نام تو دلبر گذاشتند ماهی نبود تا که در این ماه گل کنداینجا تو را به دامن مادر گذاشتند خورشید را به امر خدا مثل هدیه اییک گوشه پیش هدیه حیدر گذاشتند موسی برای مهد تو گهواره ساخت و عیسی و دیگران روی آن پر گذاشتند تا این که حاجت دل عالم روا شودهفت آسمان به پای شما سر گذاشتند امشب برای شادی زهرا و مرتضیتاجی به روی فرق تو از زر گذاشتند این افتخار ماست که با مقدم شماما را در آستان تو نوکر گذاشتند با بودن تو فاطمه حس کرد مادر استیعنی که اولین پسر چیز دیگر است با مقدم تو دین خدا زنده میشودماه خدا کنار شما زنده میشود عیسی به ناز مقدم تو ناز میکندموسی که هیچ با تو عصا زنده میشود ماه مبارک است در این نیمه های شببا مقدم تو حال دعا زنده میشود امشب که فاطمه به تو لبخند میزندشهر مدینه غرق صفا زنده میشود آقا خوش آمدی که در این لحظه های خوشسلول های مرده ما زنده میشود امشب تو آمدی و نبی گفت با علییک ضلع از حدیث کسا زنده میشود وقتی شروع نهضت ارباب با شماستبا تو حسین و کرب و بلا زنده میشود چشمان تو به چشم علی تا که وا شدهاز آن به بعد نام شما مجتبی شده شوری میان سینه من پا گرفته استعشقی میان قلب و دلم جا گرفته است مثل علی ست با نمک است و خدایی استقنداقه ای که حضرت زهرا گرفته است گویا دوباره موقع افطار آمدهبا بوسه ای که از لبش آقا گرفته است او که کریم خانه ی زهرا و حیدر استرونق ز کار و بار مسیحا گرفته است از سوی جنت آمده یا از سوی خدادسته گلی که حضرت موسی گرفته است معمار گاهواره او دست جبرئیلیعنی که کار عشق چه بالا گرفته است یوسف رسیده است به پابوسی حسنمجنون شده است و دامن لیلا گرفته است با چشم خود دل از همه دل ها ربوده استاین ارث را ز ام ابیها گرفته است آنقدر بیت حضرت زهرا شلوغ بودیک هفته است نوح نبی جا گرفته است ای برکت همیشه افطار ما حسنخوش آمدی به خانه صدیقه یا حسن از بس که مثل حضرت زهرا منور استمست اند اهل خانه به قدری معطر است حیدر ز شوق، محو تماشای روی اوستگفتم که گفت فاطمه، او چیز دیگر است گفته نبی عقیقه کند زودتر علیآنقدر روی دلبر نوزاد محشر است کی گفته است این که حسن مرد جنگ نیستنیزه به دست حضرت فتاح خیبر است گفتند نیست آشنا با فنون جنگجنگ جمل رسید همه دیدند حیدر است با ضربه اش چو عایشه را زد به روی خاکدیدند مستحق صد الله اکبر است وقت نماز کنده شود از دل زمینبیخود نبوده است که او مست کوثر است در حلم و در عبادت و در سجده های شبهم مثل مرتضی ست و هم چون پیمبر است این را بدان کسی که به تن فخر میکندمحشر خدا به خلق حسن فخر میکند مظلوم تر ز حیدر کرار یا حسنای نیمه شب به دوش شما بار یا حسن ای صاحب تمام مکاتب ،امام عشقاستاد درس رزم علمدار یا حسن ای قبله گاه خلق دو عالم بقیع توای از دل شکسته خبردار یا حسن پیری زود رس ز چه آمد سراغ تواز غصه های کوچه عزادار یا حسن ای زیر بار تهمت و دشنام بین شهرای از تمام شهر طلبکار یا حسن آقا شنیده ام که قدت را شکسته اندوقتی که سوخت آن در و دیوار یا حسن آقا شب ولادت و روضه حلال کناین روضه را زمینه عشق و وصال کن مهدی نظری **********************

سه شنبه 06 خرداد 1393 - 23:08
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش

تمامي حقوق محفوظ است . طراح قالبــــ : روزیکســــ